دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

دغدغه های یک خاندان

ما همه هم خونیم!

دعاهای آسمانی

واقعا عالم بچگی چه دنیای عجیبیه؟!!!!!!!!!!!!  اینا چندتا آرزوی بچه گونه است   

 

 - آرزو می کنم سر امپول ها نرم باشه   

-خدای عزیزم!در سال جدیدکمک کن تا مادر بزرگم دوباره دندان در بیاره آخه اون دندوناش مصنوعیه! 

-دلم می خواد حتی اگه زنم بگیرم خمیر دندون ژله ای بزنم  

-آرزو دارم به جای این که من به مدرسه برم‌.مادر و پدرم به مدرسه برن اون وقت اونا هم می فهمند که مدرسه  رفتن چقدر سخته.واین قدر ایراد نمیگرفتند   

-اگر دل درد گرفتیم نسل دکتراکه آمپول می زنند منقرض بشه تا هیچ دکتری نتونه آمپول بزنه

 

نظرات 5 + ارسال نظر
fati یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:16 ب.ظ

سوده جان تو هم آره؟؟؟

sali یکشنبه 1 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ

بیچاره....دومیش جالب تر بود
مرسی!

امین دوشنبه 2 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ق.ظ

دنیای بچگی دنیای قشنگیه
گریه افتادن با یک اخم و خندیدین با یک آبنبات
کاش حداقل نصف از بچگیمون برامون باقی میموند
ممنون ازتون

ابراهیم سه‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:38 ق.ظ

وای به این بچه!!!
چقدر شبیه بچگی های منه (Of course I was not bald like him!!!)

گندم چهارشنبه 4 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:32 ب.ظ http://gandom702002.blogfa.com

الا یا ایها الاشخاص وبلاگ
شنیدید از محمد خان چالاک؟!
نمودم آپ عکس های جدیدش
چقدر نازند کوچولوهای دل پاک..

بیاین تو ادامه مطلب وبلاگم عکس هاش هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد