در سوگ صدای سبز ملت
یکپارچه شد وطن سیه پوش
انگار فرشتگان عالم
پیرانه سرند و حلقه بر گوش
ای شمع جهان فروز روشن
ای مرجع ظالمانه خاموش
این شام در آید از سیاهی
دیریست شفق گشوده آغوش
میلاد سپیده است و ملت
از سوگ تو در غمند و در جوش
بر بام فلک رسد صدایش
آن دختر شال سبز بر دوش
مشتش گره و سرود بر لب
زیباست نمای چشم و ابروش
گویند ستارگان این موج
بر چشمه کوثرند منقوش
سهراب و ندا و جمع یاران
بر تخت روان و دشت مینوش
از بند زمین به سوی کوثر
اینک طیران پیر پر کوش
داریوش لعل ریاحی
دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۸
مثل اینکه طرح قالب وبلاگ واسه رحلت ایشونه نه ایام محرم:)
در هر حال شعر زیبایی بود در این ایام با دعاهامون یاد و خاطره ی ازدست رفتگان رو هم زنده نگه داریم
اولا که محرم که محرمه و سر جاش ، بحثش هم خیلی مفصل و در این مقال نیمی گنجد ولی همین قدر بگم که محرم دارای دو بعد که یکی بعد عقلی و یکی بعد عاطفی و این بعد دوم فقط و فقط برای محکم کردن و زنده نگه داشتن بعد اوله و هیچ ارزش دیگه ای نداره - اگه یادمون بره که حسین چرا قیام کرد - گریه برای حسین بی ارزش و پوچ - به بیان دیگه گریه بدون فهم و درک عمیق از حادثه عاشورا کار بیهوده ای و ....
و اما منظور اینکه فقیه عالیقدر هم در راه حسین (ع) - (بلکه حسن - اشاره بدم به اینکه راه همه ی ائمه یکیه ، این زمان که باعث رفتار های گوناگون میشه ) - گام بر می داشت و از دست دادن کسی که می تونست جهت درست بده به جنبش خیلی سنگین و سخته - خیلی
ای اسوه ی استقامت و بی باکی
ای دشمن هر چه زشتی و ناپاکی
با مردن سبز خویش ثابت کردی
تو رهبر جنبش خس و خاشاکی
درود به همه ی بر و بچه های پاتوق